در شرایط بحران یکی از آسیبپذیرترین گروهها، کودکان هستند و علاوه بر شرایط سخت فیزیکی از نظر روانی نیز فشار زیادی را تحمل میکنند.یک بچه را در نظر بگیرید که در آرامش کنار خانوادهاش زندگی میکند، تلویزیون میبیند، با دوستانش بازی میکند و به مهدکودک یا مدرسه میرود. درست وقتی که برای آمدن عید و خوشیهایش لحظهشماری میکند، یکدفعه خانه و زندگیشان زیر آب میرود.
حالا دیگر نه از آرامش خبری هست و نه از تلویزیون دیدن و بازی کردن و مدرسه و مهد رفتن. حالا این بچههای سیلزده، حتی برای غذاخوردن و خوابیدن دچار مشکل هستند و پدر و مادرشان را میبیند که یا در تلاش برای نجات دادن خانه و زندگی هستند.
از شکستن نوک مداد تا از دست دادنِ تمام خانه و زندگی
دنیای ذهنی یک کودک با شکسته شدن نوک مداد رنگی و یا در رفتن دست عروسک او به هم میریزد، چه برسد به از دست دادن مادر، پدر، اتاق، خانه و زندگی. هر چه سن کودکان بالاتر از 3 سال باشد، درک مفهومی آنها بیشتر است و احساس ناامنی بیشتری را تجربه میکنند. بار روانی هر مشکل یا فقدانی برای کودک بسیار سنگینتر از بزرگترهاست که علت آن ضعف توان روحی بچهها است.
بچهها را از شرایط بحران خارج کنید
بچهها به این خاطر که توان روحی و جسمی بسیار کمتری نسبت به بزرگترها دارند و آسیبپذیرتر هستند، باید هرچه زودتر از شرایط بحران مثل چادرنشینی، در گل و لای فرورفتن، گرسنگی و نداشتن دارو و امکانات پزشکی خارج شوند. چون صدمات بیشتری میبینند.
برای مدت کوتاهی بچهها را به بستگان یا آشنایانی که در شهرهایی امن زندگی میکنند و وضعیت بسامانتری دارند، بسپارید تا فعلا از آن شرایط بحرانی دور باشند تا زمانی که وضعیت خانوادههای خودشان به حالت عادی برگردد و بتوانند پیش خانوادههایشان برگردند.
حضور روانشناسان کودک و خانواده ضروری است
هر چقدر حضور روانشناسان کودک و خانواده در گروههای امدادرسانی و کمکرسانی فعال باشد، میتوان از طریق روشهای درمانی مانند کشیدن نقاشی، صحبت کردن با مشاوران کودک، درمانهای شناختی کوتاه مدت و سایر تکنیکهای روانشناختی به کاهش استرسهای محیطی، کاهش افسردگی و افزایش سازگاری کودکان برای ادامه زندگی کمک کرد.
علاوه بر گذر زمان و حضور تیمهای متشکل از روانشناسان، مشاوران، مددجویان و سایر گروههای امدادرسان، خلق و خوی والدین نیز کمک شایانی به بازگشت کودکان به زندگی میکند. پایگاه ایمنی و عاطفی هر کودکی، پدر و مادر اوست.
وقتی کودک شاهد سوگواری و اشک ریختن والدین خود است، ممکن است به طور کل امید خود را از دست داده و دچار افسردگی شود. حضور تیمهای روانشناسی خانواده نیز میتواند منجر به حمایتهای آموزشی و تربیتی برای والدین باشد تا از بروز آسیبهای پس از سیل در زندگی آینده کودکان و خانوادهها جلوگیری شود.